ارکان اثبات حجیت سیره عقلا در نگاه شهید صدر«ره»

محمد هاشمی/ طلبه پایه ششم

چکیده

چیستی و طریقه اثبات حجیت سیره عقلا امری است که از دیرباز ذیل مباحث فقهی و اصولی موردتوجه فقها و علمای بسیاری بوده است و فردی که بعد از مدت‌ها رکود در این بحث جهش و چینش خاصی بدان داد شهید محمدباقر صدر«ره» بود که با بذل‌توجه و تنظیم ارکان این بحث، سعی در ارائه آن در قالب علمی‌نمودند. در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است، پس از بازشناسی و تبیین سیره عقلا در نگاه شهید صدر «ره» و تفاوت اساسی که در تعریف ایشان با برخی دیگر از علما وجود دارد  به برسی ارکان حجیت سیره عقلاء در نگاه ایشان و مقایسه اجمالی آن با نظرات برخی دیگر از اصولیین خواهیم پرداخت. از مهم‌ترین نتایج این تحقیق می‌توان به دو مورداشاره کرد: اولاً تبیین موازین  اثبات هم‌عصری سیره با معصوم و ثانیاً تشخیص نکته‌ای که به‌وسیله آن رضایت شارع نسبت به این سیره احراز می‌شود،  اشاره کرد.

کلیدواژه: سیره عقلاء، عقلا، عقل، سیره، عصر معصوم، امضاء.

 

مقدمه

تبیین مسئله

در کلام شهید صدر به دودسته کلی برای سیره عقلاء اشاره‌شده است، دسته اول سیره عقلایی که موضوع حکم شرعی را می‌سازد و به‌اصطلاح صغرای حکم شرعی را بیان می‌کند و قسم دوم قسمی که خبر از ثبوت حکمی شرعی می‌دهد و کبرای حکم شرعی را بیان می‌کند.

در رابطه را این دو قسم و رابطه آن‌ها باید گفت قسمی که بیشتر در این مباحث روی آن تأکیدداریم نوع دوم از سیره عقلا است زیرا که قسم اول از باب تطبیق و حجیت ظهورات حجت می‌باشند برای مثال در نفقه زوجه و مقدار آن سیره عقلا است که مقدار سیره را مشخص خواهد کرد لیکن این مورد به بحث ما ارتباط چندانی ندارد و سنخ بحث در مقاله با سنخ بحث در سیره عقلایی که صغرای حکم شرعی را تشکیل می‌دهد متفاوت است.

در ذیل بحث از سیره عقلای کبری ساز برای حکم شرعی همان‌طور که شهید بارها تصریح کرده‌اند نیاز به اثبات دو رکن می‌باشد، چراکه طبق تعریفی ایشان از سیره عقلا عقل نمی‌تواند منبع کشف حجیت مناسبی برای عقل باشد و باید از دیگر طرق حجیت آن را اثبات کنیم و این کار  نیاز به دو رکن: هم‌عصر بود سیره عقلا با معصومین (علیهم الاسلام) و اثبات امضای معصوم نسبت به این سیره دارد.

 

پیشینه تحقیق

سیره عقلا در منابع متقدم شیعی هرچند به‌ندرت به چشم می‌خورد لیکن می‌توان استفاده از آن را در منابع متقدم شیعی مشاهده کرد. برای مثال سید علم الهدی ذیل مباحث فقهی حیازت به سیره عقلا استناد می‌کنند(گرجی، 1346، 490) یا شیخ طوسی در مباحث اصولی همانند ظهور صیغه امر به این قاعده استناد می‌فرمایند(طوسی،1417،173).

هرچند استفاده از این قاعده در منابع متقدم هم دیده می‌شود لیکن استفاده از آن به‌صورت گسترده و برای حل مسائل جدید الوقوع و همچنین بسط و بیان آن به‌صورت نظام‌مند بیشتر در چند صده اخیر و از زمان مرحوم میرزای قمی و صاحب فصول است که مشاهده می‌شود(میرزای قمی،بی‌تا،1،439 ).

ضرورت

بدون شک مبحث سیره عقلاء و حجیت آن یکی از پرکاربردترین مباحث علوم دینی می‌باشد که در علوم مختلف تأثیرات شگرفی می‌گذارد. برای مثال از تأثیرات از تأثیرات این مبحث در فقه می‌توان به حجیت بخشی آن به بسیاری از قواعد فقهی همانند قاعده علی الید ، قاعده ید و... اشاره کرد به‌خصوص اینکه برای بسیاری از این قواعد فقهی هرچند در منابع عامه منابع روایی یافت می‌شود لیکن در منابع شیعی کمتر روایتی یافت می‌شود که بتوان به‌عنوان مدرک این قواعد بیان کرد و عمده مدرک حجیت این دسته از قواعد و مشخص‌کننده حدودوثغور آن‌ها همین سیره عقلا می‌باشد. در دیگر مباحث فقهی هم تأثیرات بسیاری از سیره عقلاء دیده می‌شود و شهید صدر می‌فرمایند استناد به سیره عقلا در فقه به‌ویژه در باب معاملات که اکثر احکام آن امضایی است امری شایع است(هاشمی،1417،4،322).

از دیگر موارد استفاده از این قاعده در علوم مختلف می‌توان به استفاده‌های آن در اصول ذیل مباحثی همانند حجیت ظهور یا تشخیص معنای ظاهر اشاره کرد، و استفاده‌های مختلفی که این قاعده در دیگر علوم انسانی همانند اقتصاد و روانشناسی و ... داراست بر هیچ‌کس پوشیده نیست و عمده مباحثی که ذیل علومی همانند اقتصاد اسلامی و ... مطرح می‌شود از نتایج همان قاعده می‌باشد(خویی،1397،2،131) و حتی خود شهید صدر «ره» هم در مباحثی که ذیل عقدالتامین یا همان عقد بیمه مطرح می‌کنند هم تکیه‌بر همین قاعده دارد.

روش پژوهش

در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی در ابتدا به برسی و نقل آراء اصولیین با محوریت شهید صدر خواهیم پرداخت و بعد از نقل کلیات و مفاهیم آن به برسی دیدگان و نظرات شهید ذیل هر یک از ارکان بحث خواهیم پرداخت. سؤال اصلی و سؤالات فرعی مقاله به شرح زیر است:

سؤال اصلی: ارکان سیره عقلاء در نگاه شهید صدر چه مواردی است ؟

سؤالات فرعی:

  1. طرق اثبات حجیت سیره عقلا نزد علما چند نوع است  ؟
  2. طرق اثبات هم‌عصری سیره عقلا با معصوم چه نوع است ؟
  3. طرق اثبات امضای سیره چیست و آیا منحصر در یک مورد می‌باشد ؟
  1. مفهوم شناسی

برای دستیابی به معنای سیره عقلا لازم است در ابتدا به بیان معنای لغوی هر یک از بخش‌های آن به‌صورت جداگانه و به بعد به تبیین معنای اصطلاحی آن به‌عنوان کلمه‌ای واحد بپردازیم :

سیره: واژه سیره از ریشه (س ی ر) و به معنای جریان و روی زمین راه رفتن و گذشتن است(راغب اصفهانی، 1422،225) و کلمه سیره مصدر نوعیه است که دلالت بر نوعی رفتار می‌کند و به معنای نوعی خاص از حرکت است و معنایی که برای آن گفته‌اند عبارت است از روشی که انسان یا حیوان در زندگی خود طبق آن رفتار می‌کند(راغب اصفهانی، 1422،247) و طبق این معنا باید نوعی استمرار در آن رفتار وجود داشته باشد.

عقلاء: واژه عقلاء از ریشه (ع ق ل) و به معنای قوه قبول علم است و بعضی‌اوقات به نفس علم هم اطلاق می‌شود(راغب اصفهانی،1422،577) و کلمه عقلاء جمع عاقل به معنای جمعی که توانایی تدبیر امور و نظرات خویش رادارند گفته می‌شود (ابن منظور،1414،11،458) و طبق این معنا اگر جمعه توانایی تدبیر و مصلحت سنجی و تشخیص منافع زندگی خود را داشته باشند عاقل خطاب می‌شوند.

ترجمه تحت الفظی سیره عقلاء به معنای (سیره همراه با استمرار افراد دارای تدبیر و توانایی تصمیم‌گیری) است و اما در اصطلاح اصولی تعاریف گوناگونی برای آن بیان‌شده و ما به ذکر چند مورد از آن‌ها اکتفا می‌کنیم:

شهید صدر می‌فرمایند: (سیره عقلاء عبارت است از میل و گرایش درونی و یا سیره عملی عمومی عقلا  اعم از متدینین و غیر متدینین که شرع در به وجود آمدن این رفتار تکوینا نقشی نداشته است)(هاشمی،4،234)

مرحوم نائینی می‌فرمایند: (استمرار رفتار عقلا بما هم عقلا بر چیزی و مهم نیست از یک دین و ملت باشند یا خیر و یا این سیره در مسائل فقهی باشد یا در مسائل اصولی)(غروی نائینی،1406،3،192)

مرحوم بدری تحسین در معجم مفردات اصول می فرمایند: (مجموعه رفتار های عملی و سلوک های پذیرفته‌شده نزد مردم)(بدری،1428،160)

 

  1. منبع حجیت سیره عقلا

 

با توجه به مطالبی که ذیل معنای سیره عقلا گذشت می‌توان گفت دو مسلک متفاوت در منشأ حجیت سیره عقلاء نزد علما وجود دارد:

  1. مسلک طریقیت

طبق این مبنا خود سیره عقلا هیچ اهمیتی ندارد و آنچه ما در سیره به دنبال آن هستیم کشف از حجیت آن با استفاده از اثبات در مرئی و مسمع معصوم بودن سیره و امضای آن توسط معصوم است، درنتیجه خود سیره هیچ اهمیتی برای ما ندارد وجود سیره عقلا و اثبات در مرئی بودن آن و امضا شدنش توسط معصوم است که مهم است چراکه بسیار واضح است سیره‌های عقلا هم امکان دارد از منشأهای  غیر صحیح و غیر عقلی نشأت‌گرفته باشد (عبدالساتر،1417،9،219) و آنچه در اصل برای ما مهم است کشف تقریر این مرتکز ذهنی عقلا به نحو کلی توسط معصوم است حال این نحوه تقریر به سکوت معصوم باشد یا صادر شدن نص شرعی بر صحت این مرتکز ذهنی عقلا (هاشمی،1417،4،233). و ازجمله افرادی که قائل به این نظریه می‌باشند شهید صدر«ره» می‌باشند که به طرفداران مسلک موضوعیت اشکالات متعدد گرفته‌اند که ذیل مسلک موضوعیت برخی آن‌ها را به‌اختصار بیان می‌کنیم.

بعد از مشخص شدن امضای این مرتکز وظیفه ما تعمیم این مرتکز و مصداق یابی برای آن می‌باشد و تمام اختلافاتی هم که ذیل این مبنا به وجود آمده در اصل اقوال مختلف در طریقه اثبات هم‌عصر بودن سیره با معصوم و طریقه امضا شدن این سیره توسط معصوم است.

 

  1. مسلک موضوعیت

طبق این مسلک خود سیره عقلا است که بسیار حائز اهمیت است و این مبنا را می‌توان به طرق مختلفی همانند رئیس العقلا بودن شارع که مرحوم اصفهانی به آن میل دارد (اصفهانی،1414،1،118) یا از باب حجیت عقل که مرحوم آشتیانی به آن قائل است (آشتیانی،1402،2،171) تفسیر کرد.

برای مثال مرحوم اصفهانی می فرمایند شارع دارای دو حیثیت و عملکرد عمده می‌باشد یکی حیث شارعیت و دیگری حیث عاقلیت و هر بنای عقلایی که وجود داشته باشد و منعی از هم‌مسلک بودن خداوند باعقلا نباشد به قطع می‌توان گفت آن سیره عقلا حجیت است چراکه به‌صورت ضمنی نظر شارع مقدس را هم از این سیره کشف کرده‌ایم.

شهید صدر می فرمایند یکی از ایراداتی که به این کلام وارد است این می‌باشد که این قضیه لزومی ندارد چون‌که سیره عقلا همیشه بما هم عقلا نیست و بعضاً از روی هوای نفس یا کمبود اطلاعات می‌باشد و دیگر نکته‌اینکه عقل شارع عقل کامل است و لزومی ندارد همیشه باعقل بشری و ناقص ما همراه و هم‌نظر باشد. (عبدالساتر،1416،9،193)

در انتها آنچه از بیان مرحوم صدر برداشت می‌شود این است که دو نوع سیره عقلا داریم بالمعنی الاعم و دیگری بالمعنی الاخص (عبدالساتر،1417،9،193) و آنچه در ذهن شهید است اثبات حجیت برای سیره بالمعنی الاعم است و الا ایشان هم قبول دارند سیره بالمعنی الاخص از عقل برمی‌خیزد، لیکن با توجه به‌سختی اثبات عقلی محض بودن سیره، به دیگر علما اشکال می‌گیرند اثبات حجیت سیره عقلا به نحو موضوعی از دو حال خارج نیست:

  1. دایره سیره عقلا را کوچک و محدود به گزاره‌هایی خاص می‌کنید که کاری اشتباه است زیرا این سیره بالمعنی الاعم است که مدرک حجیت بسیاری از قواعد فقهیه و ... است و سیره بالمعنی الاخص که از آن بحث می‌کنید نسبت به بسیاری از موارد هیچ ادعایی نمی‌تواند بکند .
  2. منظورتان از سیره عقلا همان سیره عقلا بالمعنی الاعم است که در این صورت ادله شما برای حجیت آن نادرست می‌باشد چراکه دلیل مطرح‌شده ذیل مسلک موضوعیت سیره عقلا  اخص از مدعی یعنی سیره عقلا بالمعنی الاعم می‌باشد.

 

  1. طرق احراز هم‌عصری سیره عقلا با معصومین«علیهم‌السلام»

اولین رکن از ارکان اثبات حجیت سیره عقلا همان‌طور که پیش‌تر بدان اشاره شد و شهید صدر«ره» هم‌بارها بدان در کتب خویش تصریح کرده‌اند اثبات قیام سیره در عصر معصومین (علیهم‌السلام) می‌باشد. برای احراز این امر طرق مختلفی ذکرشده که شهید صدر به کامل‌ترین نحو موجود بدان پرداخته است (صدر،1418،277) و در این بخش به بیان و برسی این طرق خواهیم پرداخت.

 

  1. بعید بودن تحول سیره عقلاء

مدعی: سیره عقلا از مرتکزات فطری و نکات فطری انسان نشأت می‌گیرد و به همین علت است که اگر قائل به استحاله تغییر و یا خلق سیره عقلا نشویم لاقل می‌توان گفت احتمال این امر به‌قدری بعید است که قطعاً به این احتمال کم هیچ اعتنایی نمی‌شود. به خاطر همین اطمینان حاصل‌شده است که می‌توان گفت اگر در دوره معاصر سیره‌ای به‌طور قطعی وجودش احراز شد وجودش تا زمان معصوم هم اثبات می‌شود مگر در مواردی که قطع به عدم ثبوت این سیره در زمان معصوم داریم.

اشکال: شهید به این مدعی دو اشکال وارد می فرمایند :

  1. همان‌طور که پیش‌تر گذشت ایشان در منشأ سیره عقلا تفاوت مبنایی جدی با این دسته داشتند و اشکالاتی را به مبنای آن‌ها وارد می‌کردند و درنتیجه ایشان دلیلی که برای بعید دانستن تحول سیره عقلا بیان شد را قبول نکردند.
  2. در مرحله بعد در رابطه با بعید دانستن تحول سیره عقلا می فرمایند آنچه در باب بعید بودن تحول سیره عقلا موردقبول است تحول آن در زمان کوتاه و به‌صورت ناگهانی می‌باشد و الا تحول در طول مدت‌زمان طولانی بعدید ندارد و این تحول سیره عقلا در تاریخ بشر دارای مصادیقی نیز هست.

نکته: برخی اصولیین ذیل این مورد نکته‌ای تذکر داده‌اند و فرموده‌اند اگر زمانی که سیره در آن برای فرد ثابت‌شده به عصر حضرات معصومین (علیهم‌السلام) نزدیک بوده باشد می‌توان با توجه به نکته‌ای که شهید هم به آن تذکر داده‌اند یعنی بعد تحول سیره در مدت کوتاه و با استفاده از طریقه اول در مرئی بودن این سیره را احراز کند(شب‌زنده‌دار،1441ه ق، 63).

لیکن نکته‌ای که به نظر می‌رسد در اینجا از دیگر از طریقه بعید بودن تحول سیره عقلاء استفاده‌نشده است بلکه از طریق چهارم یعنی احراز وجدانی و قطعی که در ادامه بحث بدان خواهیم پرداخت استفاده‌شده است زیرا ذیل نکته‌ای که بیان شد دیگر نفس بعید بودن تحول نیست که به ما کمک می‌کند بلکه قطع درونی ماست که به ما در احراز این سیره کمک می‌کند

 

  1. نقل ذیل منابع گوناگون

دومین راه برای احراز این رکن نقل ذیل منابع تاریخی یا حدیثی است. ازجمله نکاتی که ذیل این موردنیاز است موردتوجه قرار گیرد می‌توان به این مورداشاره کرد که در اینجا دیگر قواعد علم تاریخ نیست که باید رعایت شود چراکه  ما برای اثبات حجت اصولی است که در اینجا به تاریخ مراجعه می‌کنیم و یا باید قطع حاصل کرد از این نقل یا اگر قطع حاصل نشد شرایط خبر واحد همانند حسی بودن با عدالت تمام سلسله روات نیاز است رعایت شود.

نکته: ازجمله مواردی که باعث احراز سیره عقلا از منابع تاریخی یا حدیثی می‌شود  نقل وقایع زندگانی افراد یا شرایط جامعه است که ذیل این منابع به دست ما رسیده است.

 

  1. عدم وصول بدیل سیره عقلا به عصر حاضر

برای استفاده از این راه نیاز به اجرای (قاعده لوکان لبان) می‌باشد و توضیح آن اینکه: مواردی در شریعت وجود دارد خود موضوع دارای اهمیت بسیاری نزد شارع مقدس است زیرا که و می‌دانیم شارع بارها به حدود و شرایط آن در شریعت اشاره‌کرده است و به‌طور متعدد وظیفه عباد را مشخص کرده است.

در این صورت مواردی را در شریعت می‌یابیم که در صورت قائل نشدن به سیره موجود در عصر حاضر لازمه‌ای دارد که شارع بارها از آن مورد ردع می‌نمود و مردم هم‌بارها به آن بدیل در کتب تاریخی و حدیثی تذکر می‌دادند. برای مثال اگر استصحاب نزد شارع حجت نبود باید بدیل آن را بارها بیان می‌شد و مردم هم به طریقی که طبق آن وظایف خویش را انجام می‌دادند بارها در کتب انتباه می‌دادند لیکن می بینیم از بدیل برای استصحاب در کتب هیچ خبری نیست و از همین نکته درمی‌یابیم استصحاب حتی در زمان حضرات معصومین هم وجود داشته است.

 

  1. تحلیل وجدانی

ذیل این مورد است که شهید به سیره عقلا بالمعنی الاخص اشاره می فرمایند احراز وجدانی در این مورد با طریقه احراز سیره عقلاء بالمعنی الاخص همسان می‌باشد و  در توضیح باید گفت درجایی که انسان این سیره را به نفس خویش عرضه می‌کند و می‌یابد این رفتار موضع و عملکردی است که عقل و عقلا به‌طور کامل آن را تصدیق می‌کنند و حتی عقل ادعی می‌کند تمام مجتمعات عقلائی باید بدین نحو عمل کنند در این صورت درمی‌یابیم عقلا با توجه به‌وضوح این قضیه در جمیع زمان‌ها بدین نحو عمل می‌کردند و حتی حکم عقل به‌طور مستقل هم به همین نحو است.

 

  1. طرق احراز عدم ردع از سیره عقلاء

آخرین نکته‌ای که ذیل این مبحث بدان می‌پردازیم این است که حتی در صورت اثبات هم‌عصری سیره با معصوم چطور می‌خواهیم امضا یا عدم ردع را اثبات کنیم؟ و غایت آنچه با نصوص حاضر می‌توان ثابت کرد عدم وصول رادع از سیره است و نه عدم وجود رادع.

در جواب گفته می‌شود حتی اگر عدم وجود رادع هم اثبات شود برای ما کفایت می‌کند با توجه به‌قاعده لو کان لبان و این موضوع از مصادیق قطعی این قاعده است چراکه سؤال پرسیدن روات و محدثین در رابطه با سیره عام البلوی قطعاً وجود داشته و اگر شارع از آن‌ها نهی می‌کرد به نسل حاضر می‌رسید و با توجه به کثرت دواعی ضبط این نواهی و عدم وجود موجب برای اخفاء این نواهی.

 

  1. نتیجه گیری

با توجه به توضیحی که از مبانی و مطالب شهید صدر گذشت درمی‌یابیم سیره عقلاء مستقلا دارای حجیت نیست و برای اثبات حجیت آن نیاز به اثبات دو رکن هم‌عصری با معصوم و عدم ردع می‌باشد. و در ادامه به بیان و برسی طرق اثبات هم‌عصری  پرداختیم و از چند مود نام بردیم و در انتها نقل تاریخی ، عدم وجود وصول بدیل و احراز وجدانی را بیان کردیم و گفتیم که با توجه به اهمیت سیره عقلا قطعاً قاعده لو کان لبان جاری می‌شود و صرف عدم ردع برای اثبات حجیت کافی است.

منابع

  1. صدر، سید محمد باقر،1418،دروس فی علم الاصول، نشر اسلامی، قم.
  2. هاشمی، سید محمود،1417، بحوث فی علم الاصول«تقریرات شهید صدر»،مرکز غدیر، قم.
  3. عبدالساتر،حسن،1417، بحوث فی علم الاصول«تقریرات شهید صدر»،الدار الاسلامیه، بیروت، چاپ اول.
  4. طباطبایی، سید محمد حسین، بی تا، حاشیه الکفایه، بنیاد علمی فکری علامه طباطبایی، قم.
  5. طوسی، محمد بن حسن،1417، العده فی اصول الفقه، چاپ محمد رضا انصاری ، قم.
  6. گرجی، ابوالقاسم،1346، اصول الشریعه، تهران.
  7. میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد حسن،بی تا، قوانین الاصول، مکتبه العلمیه الاسلامیه، تهران.
  8. خویی، سید ابوالقاسم موسوی،1397، تکمله المنهاج، مدینه العلم، قم، جلد دو.
  9. راغب اصفهانی، حسین بن احمد،1422، المفردات فی غریب القرآن، دارالمعرفه، بیروت.
  10. ابن منظور، محمد بن کرم،1414، لسان العرب، دارالفکر، بیروت.
  11. غروی نائینی، میرزا محمد حسین،1460، فوائد الاصول، تقریر شیخ محمد علی کاظمی خراسانی،انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول.
  12. بدری، تحسین،1428،معجم مفردات اصول فقه،المشرق للثقافه و النشر، تهران.
فایل مقاله: