
عضو هیئتعلمی مؤسسه امام خمینی(ره) گفت: برای اسلامیسازی علومانسانی باید مبانی فلسفی و معرفتی آن بر اساس حکمت الهی بازتعریف شود؛ زیرا علوم انسانی موجود، نرمافزار اداره جوامع است و بدون پیوند با مبانی دینی نمیتواند جامعه اسلامی را هدایت کند.
به گزارش روابطعمومی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، حجتالاسلام علی مصباح یزدی در مؤسسه امام خمینی(ره) اظهار کرد: اگر بخواهیم بحث مفصلی درباره علومانسانی اسلامی و ارتباط آن با حکمت و فلسفههای مضاف داشته باشیم، ابتدا باید تعاریف مختلف علومانسانی، تعاریف گوناگون حکمت، اقسام حکمت و فلسفههای مضاف را تبیین کنیم تا معلوم شود مراد از این اصطلاحات چیست و بتوانیم مباحث را با تفاهم و دقت بیشتری دنبال کنیم.
وی افزود: در ادبیات اسلامی، واژههای فلسفه و حکمت معانی و کاربردهای متنوعی داشتهاند و در غرب نیز مفهوم فلسفه سیر تحولی خود را طی کرده است. مقصود ما از فلسفه و حکمت در این بحث، مباحث کلی مربوط به وجود است که با روش عقلی و استدلالی اثبات و بررسی میشود. بنابراین، فلسفه از یک سو دارای موضوع است که همان احکام کلی وجود است، و از سوی دیگر دارای روش است که روش عقلی و استدلالی است.
عضو هیئتعلمی مؤسسه امام خمینی(ره) تصریح کرد: علومانسانی بهنوعی سوغات تمدن غرب است و ما در مواجهه با آن، با محصولی روبهرو هستیم که خارج از بستر دینی شکلگرفته است و بااینحال، چون علومانسانی نرمافزار اداره جامعهاند، برای ما اهمیت ویژهای دارند و عالم دینی باید نسبت به رابطه این علوم با دین، فلسفه، اخلاق، فقه و مبانی اعتقادی حساس باشد.
وی ادامه داد: علومانسانی در غرب نیز تعریف واحدی ندارد؛ گاهی آن را مترادف با علوم اجتماعی میدانند و گاهی میان این دو تفاوت قائل میشوند. منظور ما از علومانسانی، مجموعه علومی است که بر پایه نوعی نگاه به انسان، پدیدههای انسانی و اجتماعی را تحلیل میکنند و این علوم هم وظیفه توصیف و تبیین و تفسیر دارند و هم وظیفه ارزشیابی و جهتدهی به افعال و انفعالات انسانی را بر عهده میگیرند.
حجتالاسلام مصباح یزدی عنوان کرد: برای مثال در اقتصاد قاعدهای مطرح است مبنی بر اینکه اگر عرضه بیش از تقاضا باشد، قیمت کاهش مییابد و اگر تقاضا بیش از عرضه باشد، قیمت افزایش پیدا میکند؛ یکی از وظایف علومانسانی، شناسایی و توصیف چنین روابطی است، اما این شناخت کافی نیست؛ باید علل درونی و بیرونی این رفتارها نیز بررسی شود که آیا ریشه روانی، اجتماعی یا فرهنگی دارد؟
عضو هیئتعلمی مؤسسه امام خمینی(ره) اذعان کرد: در مکتبهای غربی که مبتنی بر اصالت فرد، سود و مادیگراییاند، داوریهای اخلاقی و توصیههای عملی در علومانسانی نیز بر همان اساس صورت میگیرد؛ اما علومانسانی اسلامی باید بر پایه مبانی توحیدی و ارزشهای الهی استوار شود تا بتواند رفتار انسان را به سمت کمال حقیقی هدایت کند.
وی تصریح کرد: علومانسانی اسلامی بدون حکمت الهی، بدون مبانی فلسفی و بدون روششناسی عقلی قابلتحقق نیست، زیرا همانطور که فلسفه، مبانی هستیشناختی و معرفتشناختی ما را تعیین میکند، علومانسانی نیز باید باتکیهبر این مبانی، تفسیری واقعنما از انسان، جامعه، تاریخ و فرهنگ ارائه دهند.
حجتالاسلام مصباح یزدی تأکید کرد: اگر مبانی فلسفی علومانسانی بر اساس حکمت اسلامی و اندیشههای الهی شکل نگیرد، جامعه ما ناخواسته دنبالهرو مدلهای غربی خواهد شد؛ بنابراین بازسازی علومانسانی بر پایه فلسفه اسلامی و آموزههای دینی یک ضرورت تمدنی است که باید با رویکردی نظاممند دنبال شود.
روششناسی علومانسانی تعیینکننده نسبت دین و علم است
عضو هیئتعلمی مؤسسه امام خمینی(ره) با تأکید بر اینکه اختلاف در روششناسی ریشه بسیاری از تفاوت دیدگاهها در علومانسانی است، گفت: برای اثبات دیدگاههای برآمده از دین در علومانسانی باید از استدلال عقلی بهره گرفت؛ زیرا علم و دین در صورت تبیین معرفتشناختی صحیح، نهتنها تعارضی ندارند بلکه میتوانند یکدیگر را تکمیل کنند.
عضو هیئتعلمی مؤسسه امام خمینی(ره) اظهار کرد: یکی از مهمترین مباحث در حوزه علومانسانی، مسئله روششناسی است، و این پرسش که آیا روش تجربی برای علومانسانی کفایت میکند، یا باید از روش تفسیری و عقلی نیز استفاده کرد، و آیا میتوان از وحی بهعنوان منبعی معرفتی در این علوم بهره گرفت، از مسائل بنیادینی است که قرنها مورد اختلافنظر اندیشمندان بوده است.
وی افزود: تعیین روش علم یک مسئله عقلی است و نمیتوان روشی را بهصورت تعبدی برگزید یا به دیگران تحمیل کرد. اگر بخواهیم برای دیگران بهویژه مخاطبان غیر مؤمن یا غیرمسلمان روش صحیح را توضیح دهیم، باید عقل آنان را قانع کنیم و با استدلال اثبات کنیم که چرا استفاده از آموزههای دینی در علم معتبر است.
عضو هیئتعلمی مؤسسه امام خمینی(ره) تصریح کرد: اختلاف دیدگاه در روششناسی، آثار مهمی در تعیین نسبت دین و علم دارد و برخی از روشنفکران بارها گفتهاند که «علم، علم است و اسلامی و غیراسلامی ندارد»! آنان معتقدند اگر دانشی مطابق با واقع باشد، علم است، و اگر مطابق با واقع نباشد، علم نیست؛ بنابراین تعبیر «علومانسانی اسلامی» را بیمعنا میدانند.
وی ادامه داد: اما این دیدگاه خود مبتنی بر مبانی خاصی در معرفتشناسی است. اگر با دلیل عقلی نشان دهیم که برای فهم واقعیت انسانی نمیتوان به تجربه بسنده کرد، و میتوان و باید از منابع وحیانی نیز بهره گرفت، در آن صورت، گزارههایی که از وحی به دست میآیند، بخشی از معرفت علمی محسوب میشوند.
حجتالاسلام مصباح یزدی تأکید کرد: برای تبیین این مسئله باید با روش عقلی با مخاطب سخن گفت و اثبات کرد که «علم بودن» یک گزاره، با «دینی بودن» آن منافاتی ندارد؛ بلکه در چارچوب صحیح معرفتشناختی، علم باید از همه منابع معتبر و ازجمله عقل، تجربه و وحی بهتناسب موضوع استفاده کند، و در این صورت است که علم صبغه دینی پیدا میکند و بر پایه ارزشها و غایات الهی سامان یابد.
عضو هیئتعلمی مؤسسه امام خمینی(ره) گفت: علومانسانی بهعنوان شاخهای از دانش بشری که تأثیری مستقیم بر زندگی اجتماعی و فردی دارد، مبتنی بر مجموعهای از مبانی و پیشفرضهاست. این مبانی باید در سطحی عمیقتر از خود علومانسانی، یعنی در فلسفه و معرفتشناسی، موردبحث و اثبات قرار گیرند و به بیان دیگر، فلسفه با روش عقلی وظیفه دارد این مباحث پایهای را تحلیل و تثبیت کند تا علومانسانی بتواند بر بنیادهای صحیح معرفتی و الهی استوار شود.
انسانشناسی دینی مبنای تحول علومانسانی اسلامی است
عضو هیئتعلمی مؤسسه امام خمینی(ره) با تأکید بر اینکه نگاه هر مکتب به انسان، زیربنای نظریهپردازی در علومانسانی است، گفت: ارزشها، اهداف و سیاستگذاریهای علومانسانی بر پایه انسانشناسی شکل میگیرد و در نگاه اسلامی، این مبنا بر شناخت عقلی و نقلی دینی از انسان استوار است.
حجتالاسلام مصباح یزدی اظهار کرد: یکی از تفاوتهای اساسی میان مکاتب مختلف علومانسانی، در نوع نگاه آنان به ارزشها و غایات انسانی است و در نظامهای اقتصادی و اجتماعی لیبرال غربی، ارزشها بر اساس منافع مادی تعریف میشود و هدف، سود مادی بیشتر برای فرد است؛ درحالیکه در نظامهای سوسیالیستی، عدالت یا تساوی اجتماعی در بهرهمندی از منافع مادی ملاک ارزیابی پدیدههای انسانی تلقی میشود.
وی افزود: هر مکتب باتوجهبه نظام ارزشی خاص خود، رفتارهای انسانی را ارزیابی و جهتدهی میکند، و بر همین اساس، در مکاتب سرمایهداری که هدف نهایی افزایش سود فردی است، حتی در صورت مازاد تولید، برای جلوگیری از کاهش قیمت کالاها، بخشی از محصولات را از بین میبرند تا سود سرمایهداران تضمین شود، و در مقابل، مکاتب عدالتمحور این کار را ناعادلانه میدانند.
عضو هیئتعلمی مؤسسه امام خمینی(ره) تصریح کرد: سیاستگذاریها و برنامهریزیهای اقتصادی، فرهنگی و آموزشی در هر جامعه، از همین مبانی ارزشی و انسانشناختی سرچشمه میگیرد؛ بنابراین، نگاه به انسان و هدف از زندگی او نقشی تعیینکننده در تفسیر و جهتدهی به پدیدههای انسانی دارد.
وی در ادامه با بیان اینکه «علومانسانی بدون تبیین انسانشناسی صحیح، نمیتواند به نتایج مطلوب برسد»، گفت: شناخت ماهیت انسان، هدف زندگی، مسیر کمال و فرجام انسان از موضوعاتی است که جهت و اعتبار علومانسانی را مشخص میکند. بر اساس نوع نگاه به انسان است که مصداق مفاهیمی مانند آزادی، عدالت، پیشرفت یا سعادت مشخص میشود.
حجتالاسلام مصباح یزدی افزود: یک انسانشناسی میتواند بر پایه وحی و دین شکل بگیرد، زیرا اعتقاد به دین و وحی الهی بر پایه عقل فلسفی اثبات میشود، و مسلمان مؤمن با پذیرش توحید، نبوت و امامت و با باور به عصمت پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع)، میتواند در شناخت انسان از منابع وحیانی بهره گیرد و مبانی علومانسانی خود را بر پایه معرفت الهی بنا کند.
وی ادامه داد: درعینحال، عقل نیز در کنار وحی نقش اساسی دارد، همانگونه که اثبات خدا، نبوت و معاد با برهان عقلی ممکن است، عقل در شناخت ماهیت انسان و مبانی علومانسانی نیز میتواند راهگشا باشد که ازاینرو، انسانشناسی فلسفی یا عقلانی که خود نوعی فلسفه مضاف محسوب میشود، یکی از ارکان اصلی علومانسانی اسلامی است.
عضو هیئتعلمی مؤسسه امام خمینی(ره) در پایان خاطرنشان کرد: علاوه بر انسانشناسی، مباحثی همچون معرفتشناسی و روششناسی نیز در بنیان علومانسانی نقش اساسی دارند و اختلافنظر درباره روش تحقیق در علومانسانی، از مهمترین مباحث نظری این حوزه است و بدون تبیین عقلانی و فلسفی این مبانی، نمیتوان به علمی معتبر و اسلامی در حوزه انسان و جامعه دستیافت.
/انتهای پیام
اعضاي پورتال فقط در صورت فراموش نمودن نام کاربري و رمز عبور ميتوانند به اين صفحه مراجعه نمایید. برای مشاهده شماره تلفن های ارتباطی بخش های مختلف اینجا کلیک نمایید...