حجت‌الاسلام مشکیباف: هشت مرحله مذاکره و بدعهدی آمریکا طی ادوار انقلاب اسلامی

هشت مرحله مذاکره و بدعهدی آمریکا طی ادوار انقلاب اسلامی

پژوهشگر مطالعات سیاسی گفت: در دوره ۴۷سال گذشته، طی هشت مرحله طولانی با آمریکا مذاکره، گفتگو یا تعاملاتی داشتیم که در تمام این مراحل با بدعهدی آمریکا مواجه شدیم.

به گزارش روابط‌عمومی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، حجت‌الاسلام‌والمسلمین مهدی مشکیباف پژوهشگر مطالعات سیاسی طی سخنانی در بازدید مدیران و متخصصان سازمان صنایع دریایی از مؤسسه امام خمینی (ره) اظهار کرد: رهبر معظم انقلاب در دیدار همافران جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ۱۹بهمن ۱۴۰۳ فرمودند مذاکره با آمریکا هوشمندانه، عاقلانه و شرافتمندانه نیست و دلیل آن را تجربه ذکر کردند.

پژوهشگر مطالعات سیاسی بیان کرد: شاید یکی از عواملی که برخی حتی در جلسه استیضاح وزیر اقتصاد، در صحن علنی مجلس مجدداً دوگانه مذاکره - مقاومت را مطرح کرده و پیشنهاد مذاکره را به‌عنوان نسخه شفابخش کشور خصوصاً در حوزه اقتصاد بیان نمودند، سواری‌گرفتن از حافظه تاریخی عمومی باشد که لازم است تاریخچه مذاکرات با غرب در ایران پس از انقلاب و دستاوردهای آن مجدد مرور شود.

 

دوره یکم؛ شکست مذاکره در دولت موقت آقای بازرگان

وی با بیان اینکه در دوران ۴۷ سال گذشته، طی هشتدوره با غرب مذاکره یا تعاملاتی داشتیم که در تمام این مراحل با بدعهدی آمریکا مواجهه شدیم، بیان کرد: پس از شکست سنگینی که آمریکا در جنگ ویتنام خورد، برای احیاء کارخانه‌های خود نیاز مبرم به پول داشت؛ همزمان قیمت نفت نیز به خاطر جنگ ۱۹۷۳ اعراب با اسرائیل (۶ سال قبل از انقلاب اسلامی) بالا گرفت و شاه ایران صاحب پول باد آورده‌ی بسیاری شد. او پول‌ها را که حاصل فروش نفت بود، به آمریکا حاتم بخشی کرد و با کارخانه‌ی اسلحه‌سازی گرومن قرارداد بست؛ همچنین ناو اسپرانس و زیر دریایی و هواپیمای F16  را نقد از آمریکا خریداری کرد.

وی افزود: تحویل این تجهیزات با وقوع انقلاب اسلامی و روی کار آمدن دولت موقت مصادف شد؛ دولت آقای بازرگان گفتند ما با دنیا جنگ نداریم لذا به این آهن‌پاره‌ها نیازی نیست پس مقرر شد تا هزینه‌ی این تجهیزات را که ۱۲/۵ میلیارد دلار برآورد شده بود، پس بگیرند که برای این منظور، گام اول مذاکره ایران و آمریکا انجام شد و دوستان ما در ارتش ماجرا را این‌طور شرح می‌دادند: ما وارد ناو شدیم و آماده بودیم تا لنگر را کشیده و سوار بر ناو به ایران حرکت کنیم اما از جانب وزارت خارجه دولت موقت (ابراهیم یزدی) با ما تماس گرفته شد و گفتند به ساحل ایران بازگردید و آقایان نهضت آزادی ناو و هواپیمای آماده را همان جا تحویل آمریکا داده و نیروها را دست‌خالی بازگرداندند و آمریکا نیز به تعهداتش در مذاکره عمل نکرد و آن ۱۲/۵ میلیارد دلار را ۴۵ سال است که تحویل نداده است.

 

دوره دوم؛ شکست در مذاکره الجزایر برای آزادی گروگان‌های آمریکایی

حجت‌الاسلام‌والمسلمین مشکی باف گفت: در سال ۵۸ دانشجویان پیرو خط امام دریافتند که آمریکا اقداماتی جهت براندازی نظام انجام می‌دهد؛ از دیوار سفارت‌خانه‌ی آمریکا بالا رفته و لانه‌ی جاسوسی را تسخیر کردند و امام نیز از این اقدام دانشجویان حمایت کرده و آن را انقلاب دوم خطاب نمودند. در ۹۰ جلد سندی که از لانه جاسوسی جمع‌آوری شد، مواردی چون اقدام برای براندازی نظام، حرکت‌های تجزیه‌طلبانه، نفوذ در گروه‌های انقلاب و... دیده می‌شود.

پژوهشگر مطالعات سیاسی ابراز کرد: از میان جاسوسانی که در لانه جاسوسی گروگان گرفته شده بودند، زنان و سیاه‌پوستان طی اقدامات بشردوستانه آزاد شدند و ۵۲ نفر سفید پوست باقی ماندند که می‌بایست به جرم جاسوسی محاکمه می‌شدند و مذاکراتی برای آزادسازی این گروگان‌ها توسط برخی افراد در الجزایر انجام شد که طی آن، گروگان‌های آمریکایی را نیز پس از ۴۴۴ روز آزاد کردیم و آمریکا که متعهد شده بود ۱۲/۵ میلیارد دلار را پس دهد، ایران را تهدید نکند و در امور داخلی ایران دخالت نکند، به تعهدات خود عمل نکرد؛ علاوه بر آن آمریکا از سال ۵۹ رسماً ایران را تحریم و محاصره‌ی اقتصادی کرد.

 

دوره سوم؛ «تماس» پس از قطع رابطه / شکست مذاکرات سال ۶۴-۶۵

وی ادامه داد: با شروع جنگ تحمیلی، آمریکا صدام را به جان ایران انداخت و با فرمان امام، نیروهای بسیج و سپاه به کمک نیروهای ارتش رفتند و این دشمنی که تا عمق خاک ما رسیده بود، میلیمتر به میلیمتر عقب رانده شد؛ تا آنجا که در سال ۶۴ ما وارد خاک عراق شدیم و فاو را فتح کنیم و در این زمان مجدد امریکا در صدد ارتباط با ایران برآمد. طبق آنچه که در 41 هزار صفحه سند موسوم به ایران‌گیت که بهار سال ۱۳۹۶ توسط آمریکایی‌ها منتشر شد، حاصل این تلاش آمریکا سه کانال نفوذی به درون نیروهای انقلاب بود:

پژوهشگر مطالعات سیاسی گفت: کانال اول؛ در سال ۶۵ فردی به نام کنگرلو (مشاور نخست وزیر وقت) و جاسوسی به نام قربانی‌فر که مستقیماً با نخست‌وزیری وقت ارتباط داشتند و کانال دوم؛ فردی به نام علی هاشمی (برادرزاده‌ی آقای هاشمی رفسنجانی) که در ۲۸ شهریور سال ۶۵ این فرد در اروپا شکار شده و به آمریکا منتقل می‌شود.

وی ادامه داد: از او در خصوص برنامه‌ی بعدی ایران سؤال می‌شود و علی هاشمی به‌خاطر ارتباط نزدیکی که با آقای هاشمی داشت از اقدام بعدی ایران مطلع بود که او در پاسخ می‌گوید که در حمله‌ی بعدی قصد تسخیر بصره و اعلام جمهوری اسلامی عراق در آنجا را داریم و مأمور C.I.A می‌نویسد: «این جوان بسیار خام‌تر از آنی‌ست که هرچه که نباید می‌گفت، گفت» آمریکایی‌ها از قصد ایران برای انجام عملیات کربلای ۴ در شلمچه مطلع شدند و اطلاعات را به صدام دادند و نتیجه همان شد که بر سر رزمندگان ما در عملیات کربلای ۴ - من‌جمله ۱۷۵ شهید غواص - آمد.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین مشکی باف عنوان کرد: کانال سوم؛ در چهارم خرداد سال ۶۵ آقای مک‌فارلین همراه با مشاور نخست وزیر اسرائیل – آمیرام نیر- به ایران می‌آیند و یک کلید، (به نشانه‌ی باز کردن قفل روابط با ایران) یک کیک (شیرینی) و یک کلت (به نشانه‌ی اینکه خود را خلع سلاح کردیم) و انجیل امضا شده توسط ریگان (به نشانه‌ی اینکه ما آمریکایی‌ها هم به دین معتقدیم) می‌آورند، کلیدی که آمریکایی‌ها در سال ۶۵ آوردند تا قفل روابط با ایران را باز کنند.

پژوهشگر مطالعات سیاسی اذعان کرد: این هیئت وارد ایران شدند؛ امام مخالف بودند و فرمودند که با ایشان برخورد دیپلماتیک نشود، زیرا دیپلمات نیستند همچون مسافر عادی به هتل بروند و برخی افراد در مجلس با این افراد دیدار کردند. پس از آنکه این قضیه توسط نشریه‌ی الشراع لبنان لو رفت، امام به آقای هاشمی رفسنجانی دستور فرمودند که در راهپیمایی ۱۳ آبان ۶۵ تمام ماجرا را برای مردم تشریح کند.

 

وی اظهار کرد: آقای مک‌فارلین و هیئت همراه او، طبق وعده‌ی قبلی که مقرر شده بود ما به آزادسازی گروگان‌ها آمریکایی در لبنان کمک کنیم و متقابلاً آمریکا برخی تجهیزات موردنیاز در جنگ را برای ما تأمین کند، با خود ۵۰۰ موشک تاو آوردند اما فریب بود؛ بر روی موشک‌ها آرم انبارهای رژیم صهیونیستی خورده بود؛ این سلاح‌ها تاریخ مصرف گذشته بود و می‌بایست ازرده‌خارج می‌شد و آبروریزی بزرگی بود و سلاح‌ها باز پس فرستاده شد. اما اسرائیل از آن بهره‌برداری تبلیغاتی کرده و به کشورهای عربی وانمود کرد به ایران سلاح فروخته است. ضربه‌ای که آمریکا به ما در این جریان وارد ساخت، بدنام‌کردن ایران بود؛ که هنوز پس از گذشت سی‌سال، ما متهم به داشتن روابط پنهانی با اسرائیل و خرید سلاح از او هستیم...

وی یادآور شد: باوجود تلاش‌های موفق ایران برای آزادسازی گروگان‌های آمریکایی اما باز هم آمریکا در عمل به تعهدات خود خیانت کرد.

 

دوره چهارم؛ جام زهر و پذیرش قطعنامه ۵۹۸

حجت‌الاسلام‌والمسلمین مشکی باف گفت: حمله عراق به ایران به نحوی دست‌پخت آمریکا برای ایران بود که توسط عراق عملیاتی شد. مجلۀ فیگارو به نقل از طارق عزیز، وزیر امور خارجۀ وقت عراق در این باره چنین گزارش داد: «جریان جنگ ایران و عراق درواقع از ژوئن گذشته (تیرماه ۱۳۵۹) زمانی آغاز شد که برژینسکی به اردن سفر کرد و در مرز دو کشور اردن و عراق با شخص صدام ملاقات کرد و قول داد که از صدام حسین کاملاً حمایت نماید و این امر را تفهیم کرد که آمریکا با آرزوی عراق در مورد شط‌العرب و احتمالاً برقراری یک جمهوری عربستان در این منطقه مخالفت نخواهد کرد و بالاخره کلیۀ این اقدامات به کشاندن عراق به جنگ علیه ایران منجر شد و پیش‌بینی‌ها چنین بود که اگر بغداد پیروز بشود، ایران بی‌ثبات می‌شود و رژیم جمهوری اسلامی از میان می‌رود و یک دولت طرف‌دار غرب به‌جای آن به قدرت می‌رسد و درصورتی‌که عراق با شکست مواجه گردد، آمریکا می‌تواند خود را به‌عنوان حامی و مدافع ایران قلمداد نماید.» (روزنامۀ انقلاب اسلامی، ۱۷/۰۹/۱۳۵۹).

 پژوهشگر مطالعات سیاسی گفت: آمریکا برای پیروزی عراق در جنگ از همان ابتدا رسماً اعلام حمایت کرد و نمایندۀ آمریکا در سازمان ملل در همان روزهای آغازین جنگ اعلام کرد: «اگر عراق از آمریکا کمک بخواهد هرگونه امکانات نظامی را در اختیار عراق قرار خواهد داد.» (روزنامۀ اطلاعات، ۷/۷/۱۳۵۹) در انتهای جنگ نیز سایروس ونس وزیر امور خارجۀ آمریکا در زمان کارتر نیز رسماً اعلام کرد: «ما در جنگ طولانی و پر خسارت ایران و عراق، علیه ایران بودیم.»

وی ادامه داد: در ادامه جنگ برای متوقف‌ساختن پیش رو و پیروزی ایران مقابل صدام در سال‌های 65 و 66 اقدامات دیگری نیز لازم بود. آمریکا سلاح شیمیایی و کشتارجمعی در اختیار صدام قرارداد. هرگاه طرف آن‌ها در حال تضعیف‌شدن باشد، مستقیم وارد عمل می‌شوند. در سال ۹۳ آقای طالب‌زاده به‌عنوان یک شخصیت و فعال رسانه‌ای طراز انقلاب طی تماس اینترنتی با یک عضو C.I.A به نام سرهنگ فرانکونا - که پیش‌تر در نشریه فارین پالِیسی به استفاده‌ی صدام از سلاح‌های شیمیایی که آمریکا به او داده بود، مقاله‌ای منتشر کرده بود - موفق به انجام مصاحبه‌ی ویدئویی با ایشان شده بود. سرهنگ فرانکونا در این مصاحبه اذعان می‌کند که از طرف سازمان سیا در عراق مستقر بوده و وظیفه داشته از استفاده‌ی صدام از این سلاح‌های شیمیایی در جزایر مجنون و فاو و... مطمئن شده تا به این طریق از پیشروی ایران جلوگیری شود.

 

آمریکا اقدام مرموزانه‌ی دیگری را در راستای پشتیبانی همه‌جانبه از صدام آغاز کرد. آمریکا با حمله به نفت‌کش‌ها و سکوهای نفتی ایران، انهدام هواپیمای مسافربری ایران و دو ناو سهند و سبلان همچنین با اسکورت کشتی‌های عراق، به مجموعه‌ی ۱۲۰۰ کیلومتر جبهه‌ی خاکی ما با صدام، ۸۰۰ کیلومتر جبهه‌ی دریایی اضافه کرد.

پژوهشگر مطالعات سیاسی عنوان کرد: پس از آنکه مقدمات آتش‌بس نهایی بین ایران و عراق در شرف تحقق بود در تدوین قطعنامه ۵۹۸ امریکا در سازمان ملل تضمین کرد که بر اجرای مفاد این قطعنامه نظارت نموده و طرف ایرانی را مجاب به قبول ان نمود اما نه سازمان ملل برای پرداخت خسارت اقدامی کرد و نه متجاوز را محاکمه و تنبیه کردند. صدام هم دوباره به ایران تجاوزکرد و منافقین را تجهیز و وادار کرد در عملیات گسترده ای به نام فروغ جاویدان (مرصاد) به ایران حمله کنند.

 

دوره پنجم؛ اعمال تحریم‌های هلمز - برتون و داماتو در دوره‌ی سازندگی و اصلاحات

حجت‌الاسلام‌والمسلمین مشکی باف بیان کرد: پس از رحلت امام، دولت کارگزاران سازندگی باسیاست پنجره‌های باز به روی غرب، روی کار آمدند و به مدت 8 سال طرح‌های بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول، طرح وازکتومی و... در کشور پیاده شد.

وی ادامه داد: اما آمریکایی‌ها در اواخر دوره‌ی سازندگی قانون هلمز - برتون و به‌ویژه قانون داماتو را تصویب کردند. مطابق قانون داماتو به مدت ۱۰ سال هرکس در صنایع ایران و بخصوص صنایع نفت و گاز بیش از ۴۰ میلیون دلار سرمایه‌گذاری کند آمریکا او را به دادگاه برده و با او برخورد خواهد کرد. دوره‌ی ۸ ساله‌ی آقای خاتمی نیز با تمام همراهی‌ها با غرب و حتی پذیرش لوایح دوقلو، سبب نشد تا آمریکایی‌ها به لغو این تحریم اقدام کنند و در سال ۸۵ این قانون برای ده سال دیگر تمدید شد. پس از اتمام ده‌ساله‌ی دوم نیز برجام نه‌تنها سبب نشد تا این قانون حذف شود که حتی کنگره‌ی آمریکا با وقاحت تمام به تمدید این تحریم رأی داد.

پژوهشگر مطالعات سیاسی اذعان کرد: آغاز تحریم‌ها هلمز - برتون و داماتو در دولت آقای هاشمی بود و در دوره اوباما تمدید فراگیر گردید که در تمدید تحریم‌های جدید مدعی شد هیچ‌کسی حق ندارد بیش از ۴۰ میلیون دلار در صنایع ایران و بخصوص صنایع نفت و گاز سرمایه‌گذاری کند.

وی افزود: حتی در میانه دولت جناب هاشمی، مسئله گروگان‌های آمریکایی در لبنان مطرح می‌شود که دولت وقت با صرف هزینه‌های جدی تمام اسرای آمریکایی و حتی جنازه آخرین گروگان آمریکایی‌ها را پس می‌گیرد اما در نهایت با بدعهدی دولت آمریکا مواجه شده و هیچ دستاوردی برای کشور به همراه نداشت.

 

دوره ششم؛ تحریم‌های دوران گفتگوی تمدن‌ها

حجت‌الاسلام‌والمسلمین مشکی باف گفت: در دوران اصلاحات آقای خاتمی در سازمان ملل پیشنهاد گفتگوی تمدن‌ها را ارائه کرد و این شعار بارأی ۱۵۰ کشور به عنوان نام سال جهان انتخاب شد. اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان گفتگوی تمدن‌ها را انتخاب کردند با این ادبیات که اسلحه‌ها روی زمین گذاشته شود اما آمریکا اسلحه را برداشت و جنگ تمدن‌ها را آغاز کرد.

پژوهشگر مطالعات سیاسی اضافه کرد: در این دوره آمریکا حوادث ابهام‌آلود #یازده_سپتامبر را دستاویز قرارداد و طالبان را مسبب آن معرفی کرد. «آرت اولی ویر» یک شخصیت شناخته‌شده‌ی آمریکایی‌ست که کاندیدای ریاست‌جمهوری آمریکا نیز بود. وی چندساله قبل، طی نامه‌ای به رهبر انقلاب اسلامی اذعان کرد که واقعه‌ی یازده سپتامبر توسط خود آمریکایی‌ها انجام شده و ارتباطی به القاعده نداشته است. اولی ویر با هزینه‌ی شخصی خود یک فیلم سینمایی در همین باره ساخته است به نام «عملیات ترور» که نشان می‌دهد این دو برج مشکلات عمیق فنی داشته و می‌بایست تخریب می‌شد و آمریکا روغن ریخته را نذر امامزاده کرده است. سه هزار نفر باید در آن حادثه کشته می‌شدند تا به این بهانه منطقه به دستشان بیفتد. این فیلم در آمریکا اجازه‌ی اکران نداشته است اما در فضای مجازی قابل‌دستیابی است.

وی گفت: جرج بوش پسر به بهانه‌ی نابودی القاعده به افغانستان یورش برد؛ اما پس از گذار از دوران حمله و همراهی نسبی دولت وقت با آمریکایی‌ها، آمریکا ایران را هم طراز با عراق (صدام) و کره‌ی شمالی در لیست محور شرارت قرار داد و اگر مواضع هوشمندانه و کنش عاقلانه نهادهای نظامی نبود، سایه‌ی جنگِ طنین افکنده بر سر کشور، عملیاتی می‌شد. این ششمین تجربه کلان همراهی و رودست خوردن از آمریکایی‌ها بود.

 

دوره هفتم؛ شکست مذاکرات سه‌جانبه در سعدآباد

پژوهشگر مطالعات سیاسی اظهار کرد: بعد از تسخیر افغانستان و عراق، آمریکا به دنبال بهانه برای حمله به ایران بود. عده‌ای نیز در داخل کشور ترسیدند! کارشناسان و تحلیل‌گران نظامی آمریکا اعلام کردند حمله به ایران به علت مزیت‌های این کشور امکان‌پذیر نیست و برای حمله به ایران یک میلیون و دویست هزار نیرو لازم است؛ زیرا توان نظامی پویایی دارد؛ وسعت سرزمینی ایران و مناطق کوهستانی‌اش امکان جنگ چریکی گسترده را برای این کشور فراهم می‌کند و با دارابودن دو هزار کیلومتر ساحل، امکان جنگ دریایی را نیز دارد.

مشکی باف ابراز کرد: سازمان منافقین به آمریکا گزارش کرد که ایران سلاح اتمی تولید می‌کند. آمریکا این افراد را در کنگره حاضر کرد و به تلویزیون CNN  برد و تبلیغات گسترده‌ای علیه ایران مبنی بر ساخت سلاح هسته‌ای به راه انداخت. دولت وقت ایران به سبب احساس خطر میدانی باتوجه‌به رویکرد سیاست درهای بازی که اتخاذ کرده بود در پاییز سال ۸۲ با اروپا وارد مذاکره شد. یوشکا فیشر (وزیر خارجه آلمان)، جک استراو (وزیر خارجه انگلیس)، دومینیک دو ویلپن (وزیر خارجه فرانسه) وارد ایران شدند. جک استراو بر سر کمال خرازی فریاد کشید و تشر زد؛ یوشکا فیشر عصبانی شده و روی میز کوبید که چقدر ما را سر می‌دوانید. در مملکت خودمان به ما زور می‌گفتند! دولت وقت خوش‌بینانه و با عناوین فریبنده‌ی ابراز حسن‌نیت، تعلیق داوطلبانه را شروع کرد. تأسیسات هسته‌ای پلمب شد. سپس گفتند تعلیق موقت پذیرفته نیست باید تعلیق دائم داشته باشید. پروتکل الحاقی را نیز باید بپذیرید و حق داشتن یک سانتریفیوژ را ندارید.

وی ادامه داد: دولت وقت نیز برای رفع تحریمها! آرام‌آرام اعلام آمادگی کرد! به آمریکا و اروپا اعتماد کرده و تا سال ۸۳ مطابق خواست‌شان جلو رفتیم اما خبری از آزادسازی اموال بلوکه شده و رفع تحریم ها نبود. بعدها مقام معظم رهبری فرمودند که اگر آن زمان همکاری نمی‌کردیم، بعدها به ما اشکال می‌گرفتند که در روابط دیپلماتیک کوتاه می‌آمدید تا ببینید آمریکا قابل اعتماد است یا خیر. اما اوایل سال 84 که زیاده‌خواهی‌هایشان جدی شد رهبر انقلاب در واپسین روزهای دولت اصلاحات، دستور فک پلمپ را صادر کردند. سپس دولت بعدی سرکار آمد و رویکرد دیگری را آغاز نمود؛ غنی‌سازی آغاز شد و در کمتر از دو سال به سوخت ۲۰ درصد رسیدیم ضمن آنکه تعداد سانتریفیوژهایمان به عدد ده‌ها هزار رسید. مذاکرات همچنان ادامه یافت و در هر مرحله دشمن میگفت همین‌جا متوقف کنید؛ اما کار با قوت استمرار یافت.

 

دوره هشتم؛ شکست برجام

پژوهشگر مطالعات سیاسی بیان کرد: تحریم‌هایی که از سال ۵۹ آغاز شده و با قانون داماتو تشدید شده بود، ادامه یافت. با سرکار آمدن دولت یازدهم  این‌گونه القاء شد که تحریم‌ها عمدتا برای ۸ سال گذشته و به سبب اصرار بر هولوکاست و هسته ای بوده است. پس مذاکرات با ادعای تنش‌زدایی و تعامل با غرب توسط دولت وقت از سر گرفته شد. کار به جایی رسید که رهبری معظم مجبور به تعیین ۹ خط قرمز در مذاکره شدند؛ در نهایت خطوط قرمز رهبری در مذاکرات هم متاسفانه شکسته شد و به یک انرژی هسته‌ای کوچک شده‌ بسنده کردند. غنی‌سازی ۲۰ درصد به ۵/۳ درصد رسید و ده‌ها هزار سانتریفیوژ به ۵۶۰۰۰ عدد کاهش یافت و در قبال آن مقرر شد تا تحریم‌ها رفع (لغو، تعلیق یا ؟؟؟) شود. غافل از آنکه تحریم‌ها به خاطر وجود «یو-تِرن» مطلقاً رفع نخواهند شد. معنای یوتِرن که در سال ۱۳۸۷ توسط مرکز سیاست دو حزبی آمریکا قطعی شد، این است: هر کشوری که می‌خواهد با ایران معامله داشته باشد می‌بایست از کانال آمریکا عبور کند.

وی ابراز کرد: در اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۴ رئیس بانک مرکزی ایران (آقای سیف) طی سفر خود به آمریکا اعلام کرد که "تقریبا هیچ" اتفاقی نیفتاده و از آمریکایی‌ها درخواست کمک کرد! سپس معاون وزیر خارجه آمریکا و معاون وزیر خزانه‌داری آمریکا در تلویزیون CNN  حاضر شده و تشریح کردند هیچ قولی برای برداشتن یوتِرن در برجام نداده بودند. در واقع سرداران مذاکره از وجود چنین مفهومی در مناسبات مالی ما با کشورهای جهان بی‌اطلاع بودند و آنقدر به آمریکا اعتماد داشتند که در باب نحوه‌ی برداشته شدن تحریم‌ها مذاکره نکردند. در حالیکه او به ما چنین اعتمادی نداشت و برای نحوه‌ی بتن‌ریزی تأسیسات اراک و... بند بند مذاکره کردند.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین مشکی باف خاطرنشان کرد: تا پیش از برجام، ما برای تعاملات با جهان تحریم بودیم. پس از برجام، به دلیل باقی‌ماندن یوتِرن، تمام ۱۹۰ کشور جهان برای معامله با ایران تحریم هستند؛ به همین دلیل آقای ظریف در دیدار با مقامات کشور شیلی می‌گوید با سیستم مالی ما کار کنید، اگر تأییدیه می‌خواهید، ما به آمریکا رفته و برای حصول اطمینان شما از آنان تأییدیه می‌گیریم. این یعنی برای معامله با هر یک از ۱۹۰ کشور جهان می‌باید به آمریکا رفته و تأییدیه دریافت کنیم! پس از کلی فراز و نشیب با روی کار آمدن ترامپ، رسماً برجام را که به امضای ۶ کشور بعلاوه ایران و تأیید شورای امنیت رسیده بود و برخی آن را چون وحی، آسیب‌ناپذیر می‌دانستند، پاره کرد و تمام زحمات و امیدهای دولت را به باد داد. کشورهای اروپایی برای مقابله با آن مکانیزمی با عنوان "کانال ویژه مالی" موسوم به"SPV" طراحی کردند که بتواند خلأ حضور آمریکا را جبران کند اما این مسیر هم "تقریباً هیچ" آورده‌ای برای کشور نداشت.

 

 

/انتهای پیام