نشست بین‌المللی الهیات تطبیقی با حضور پروفسور لگنهاوزن در دانشگاه بن آلمان برگزار شد

نشست بین‌المللی الهیات تطبیقی به همت دانشکدهٔ الهیات کاتولیک در دانشگاه بن آلمان برگزار شد و پروفسور لگنهاوزن با ارائه مقاله‌ای با عنوان «بی‌زمانی در فلسفه اسلامی و فیزیک جدید» در این کنفرانس به سخنرانی پرداختند. در این مقاله دیدگاه‌ برخی از فیلسوفان مسلمان با تمرکز عمده بر آرای ابن‌سینا و ملاصدرا برای نشان‌دادن «بیرون از زمان بودن خداوند» بررسی شده است. 
پروفسور لگنهاوزن در این سخنرانی مطرح کرد، پیش از ابن‌سینا دیدگاه رایج وابستگی زمان به حرکت و تعیین حرکت با فلک اطلس بود. همان‌گونه که علامه مصباح فرموده‌اند نظام افلاک اکنون قابل‌دفاع نیست‌ و فلسفه اسلامی باید پاسخگوی این امر باشد که به‌جای فلک اطلس چه چیزی می‌تواند حرکت را  تعیین کند. به‌عبارت‌دیگر، چه چیزی می‌تواند اکنون مقیاس حرکت باشد. با بررسی دیدگاه ملاصدرا متوجه می‌شویم که هرچند نظریه افلاک مورد پذیرش او بود، ولی مقیاس حرکت را مستقل از نظام افلاک می‌دانست. از نظر ملاصدرا زمان بعد چهارم اجسام است و نهایتاً حرکت  از حرکت جوهری تعیین می‌‌شود. از طرف دیگر می‌بینیم که زمان در فیزیک جدید و بر اساس نظریه نسبیت خاص اینشتین (Special Relativity Theory) نسبی است و این مسئله که آیا دو حادثه هم‌زمان هستند یا نه نیز مطلبی نسبی است. نتیجه فیزیک جدید برای الهیات این است که خداوند نمی‌تواند داخل زمان باشد، زیرا خداوند در فضا - زمان (space-time) مکانی ندارد و چیزی که جایی در فضا - زمان ندارد، نمی‌تواند زمانی باشد. ‌
در فلسفه اسلامی هم ملاصدرا و هم ابن‌سینا هر دو نشان می‌دهند که خداوند نمی‌تواند زمانی باشد، ولی چون ملاصدرا زمان را به‌عنوان بعد چهارم اجسام معرفی می‌کند راحت‌تر  می‌توانیم نظریه او را برای سازگارشدن با نظریه فیزیک جدید یا نظریه اینشتین بپرورانیم.